به گزارش فرهنگ نیوز ، سئوالی که شاید برای خیلی ها هنوز بی پاسخ است این است که چه چیزی باعث شد اکبر هاشمی رفسنجانی در سن ۷۹ سالگی تصمیم بگیرد کاندیدای بالاترین جایگاه اجرایی کشور شود؟! در واقع کسی که برای اولین بار ۲۴ سال پیش چنین تصمیمی را گرفته است، و ۸ سال بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده است چه انگیزه ای باعث می شود که برای چندمین بار آن هم بعد از گذشت ۲۴ سال کاندیدای ریاست جمهوری شود؟! مگر همین آقای هاشمی در طول سال های گذشته دو شکست سنگین در انتخابات های مجلس ششم و ریاست جمهوری نهم را متحمل نشده است و نفی شدید مردم را تجربه نکرده است! پس چه چیزی موجب می شود که وی باز هم در میدانی قدم بگذارد که تجربه دو بار شکست مفتضح در آن را تجربه کرده است آن هم در شرایطی که چندی پیش گفته بود حضورم را در این شرایط و با این کهولت سن خیانت به نظام و انقلاب می دانم!
در حالی که شرایط امروز برای وی نه تنها از گذشته بهتر نشده است که به مراتب بدتر هم شده است. از یک سو سن و سال وی دیگر سن و سال سال های ۷۸ و ۸۴ نیست که بتواند همان مقدار مقبولیت را هم داشته باشد، از سوی دیگر اقدامات و مواضع وی در طول ۸ سال اخیر و به ویژه بعد از فتنه سال ۸۸ و نقش برجسته وی در آن، همان مقدار جایگاهی را هم که در جامعه داشته است از دست داده است، به همه ی این ها اضافه کنید فضای گفتمانی که در ۸ سال اخیر بر کشور حاکم شده است و مطالبات و انتظارات مردم از مسئولان و رئیس دولت متفاوت از قبل شده است، بطوری که فضای فعلی جامعه واقعا دیگر جایی برای پذیرش هاشمی ندارد. از طرفی نگاهی به تاریخ انتخابات هایی که در کشور برگزار شده است به وضوح رای منفی هاشمی رفسنجانی در بین مردم را نشان می دهد، بطوری که در دولت های پنجم و ششم که هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد با کمترین میزان مشارکت مردم در انتخابات و کمترین درصد رای به هاشمی نسبت به همه ی رئیس جمهورهای انتخاب شده همراه بود.
همچنین میزان رای هاشمی در دولت ششم از میزان رای وی در دولت پنجم هم بسیارکمتر بود. این در حالی است که وی در هر دوی این انتخابات ها رقیب جدی ای نداشته است. به عنوان مثال شیبانی که رقیب هاشمی در انتخابات پنجم بود خود می گوید به هاشمی رای داده است! همچنین کسانی که بعد از هاشمی به کرسی ریاست جمهوری رسیده اند، "نه به هاشمی" وجه مشترک بخش قابل توجهی از سبد آرای همه آن ها بوده است. در مجموع اگر بگوییم هاشمی رفسنجانی یکی از منفورترین سیاست مداران شناخته شده می باشد، حرفی به گزاف نگته ایم.
حال با این اوصاف باید پرسید چه چیزی موجب کاندیداتوری چندباره وی شده است؟! هر چند می توان یکی از دلایل کاندیداتوری وی را فشارهای سنگین و طراحی شده¬ی مافیای رسانه ای و سیاسی جریان فتنه-اصلاحات دانست بطوری که این جریان هاشمی رفسنجانی را ابزاری برای بازسازی دوباره خود می داند و به دنبال سوءاستفاده از وی و قربانی کردن او، جهت نیل به اهداف خاص خودش است. اما بدون شک آن ها و به ویژه بدنه شان هیچ وقت هاشمی رفسنجانی را اصلاح طلب و گزینه مطلوب خود نمی دانند و حاضر نخواهند بود وی را به عنوان رهبر جریان خود بپذیرند، این مسئله در عدم موج آفرینی بعد از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی در بین بدنه اصلاحات-فتنه کاملا مبرهن است.
در واقع اصلی ترین نقطه ی مشترک این جریان با هاشمی مربوط به رویکرد سلبی هر دو می باشد یعنی تقابل با نظام و انتقام از مردم. اما باز هم بدنه جریان برای برآورده کردن همه ی خواسته های خود هاشمی را هیچ گاه مناسب نمی داند.
لذا به نظر می رسد اصلی ترین دلیلی که انگیزه ای قوی برای کاندیداتوری هاشمی در موقعیت فعلی شده است، منافع شخصی و خانوادگی وی باشد، چرا که با توجه به انواع جنایت های مهدی و فائزه فرزندان هاشمی رفسنجانی در سال های اخیر و به ویژه در فتنه ۸۸ و جرم سنگین آن ها در آن، و اراده قوه قضائیه برای محاکمه آن ها و وابستگی و تاثر شدید هاشمی رفسنجانی نسبت به خانواده و فرزندان، وی تصاحب صندلی ریاست جمهوری را عاملی برای برون رفت از این وضعیت می داند.
تاکید چند هفته قبل محسن هاشمی بر تصمیم گیری نهایی هاشمی برای کاندیداتوری یا عدم کاندیداتوری در ۱۵ اردیبهشت (دقیقا همزمان با روز برگزاری دادگاه مهدی هاشمی) و سپس استمهال دادگاه مهدی هاشمی و حتی رد صلاحیت محسن هاشمی در انتخابات شورای شهر تهران همگی موئد این مهم هستند.